دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۴

سکوت مطلق -5

8
به ظهر نزدیک می شویم. این را از تعویض کشیک تواب می فهمم . تعویض کشیک یعنی اینکه ساعت دوازد شده است و نیم ساعت دیگر اذان ظهراست و بعد از آن
نهار.سه نفر از هم اتاقی های ما نمازخوان هستند و کم کم خودشان را آماده می کنند که در وقت فضیلیت نمازشان را بخوانند.نمازخوانهای بند چهار عمدتا از مجاهدین هستند. برای زندانیان مارکسیست نماز خواندن به معنی توبه و ندامت ایدئولوژیک است و طبعا اگر اینکار را بکنند پس از مدت کوتاهی از بند چهار دربسته آزاد می شوند. در نتیجه بعید است که این سه نفر که مدت زیادی است در این اتاق هستند مجاهد نباشند.اگر یکی از هواداران گروههای مارکسیست برای توبه و ندامت اعلام آمادگی کند نخستن گام غسل توبه است.درچنین مواردی مامور حمام توابین با شعف متظاهرانه ای یک سطل آب داغ آماده می کند ، در را باز می کند و به زندانی در آستانه ندامت مژده می دهد که آب داغ آماده است و او برای غسل توبه حاضر شود. زندانی لباس و حوله اش را برداشته و خجولانه و سربه زیر بیرون میرود ودر اتاقک کنار دستشویی ها با یک سطل آب غسل توبه کرده و برمی گردد و آماده نماز توبه می شود. یکی از توابین ارشد و مقربین در اتاق را باز میکند وبا نگاه فاتحانه ای به او تبریک می گوید. تازه تواب نماز توبه را اقامه کرده و وارد مرحله دیگری از دوره زندانش می شود و در گروه توابین جای می گیرد. زندانی تازه تواب یا آماده توبه در این مرتبه از یکسو مورد مهر و محبت و لبخندهای توابین قرار می گیرد و از سوی دیگر خود او از دوستان و رفقای سابق فاصله می گیرد. این فاصله گیری در اتاق سکوت شکل بروزش بسیار پیچیده تراست. در جائیکه هر نوع ارتباط کلامی ممنوع است و نگاههای معنی دار و لبخندها هم ارتباط تلقی میشوند، تظاهر به فاصله گرفتن از دیگران ، با کاهش نگاهها و لبخندها و روبه دیوار دراز کشیدن و دریافت کتابهای مذهبی و قران و نهج البلاغه و غرق شدن عالمانه در آنها صورت می گیرد. این غرق شدن در مراجع مذهبی گاهی آنچنان مضحک است که موجب خنده و تفریح می شود. کسی که تا دیروز باورهای مذهبی را به سخره می گرفت و هرگونه اشاره به نیروی ماورالطبیعه را نشانی از ارتجاع میدانست با چرخشی ناگهانی حین خواندن مراجع مذهبی آنچنان متحیرانه به صفحات کتاب خیره شده و سر تکان میدهد که گویی در های علم و دانش هم اکنون به رویش باز شده اند و به عمری غفلت افسوس می خورد.برخی از این افراد تظاهر را به حد اعلاء رسانده و حین مطالعه کتب مذهبی هر از چند گاهی بلند شده و پای شان را روی لبه طبقه اول گذاشته و دهانشان را به گوش تواب بالا نشین نزدیک می کردند و اشکالات خودشان را از آنها می پرسیدند . در مقام توبه توابین مامور و گزارشگر مرجع کسانی بودند که در دوره آمادگی برای توبه به سر می بردند. این صحنه های چندش آور که نشانگر تحقیر و شکست شخصیت زندانی سیاسی بودند به دقت از قبل طراحی میشدند.مجاهدینی که میخواستند وارد دوره آمادگی برای توبه واقعی شوند در وضعیت دشوار تری بودند و باید علائم همکاری در گزارش از وضعیت پائین اتاق را از خود بروز میدادند.یکی از این افراد برای نشان دادن نهایت دوری خود از غیر توابین، وقتی میخواست کفش خود را بپوشد اگر کفشش دور تر از پتوی کنار تخت بود پایش را هرگز روی دمپایی غیر توابین مغضوب نمی گذاشت ، بلکه سعی می کرد دمپایی تواب مامور اتاق را نشانه کرده و متظاهرانه پایش را روی آن بگذارد و نهایتا به کفش خود برسد.صدای اذان از بلندگوهای محوطه زندان بگوش میرسد. نماز خوانان حین اذان جانمازشان را بازمی کنند و آماده می شوند وبه محض پایان اذان شروع به نمازخوانی می کنند.یکی از آنها وقتی به سجده میرود ، گریه می کند و سجده اش را شاید پنج دقیقه طول میدهد. تواب مامور در جایگاه کرام الکاتبین همچنان مشغول نوشتن است و اعمال ما را لحظه به لحظه ثبت می کند. اتاق بوی گند میدهد وهواکشهای بند همسایه همچنان با صدای گوشخراش بی وققه کار می کنند

هیچ نظری موجود نیست: